بدیهه سرایی



هان ، چه نشسته ای نگارا که بهار آمده
سوی چمن طُرفه گل و صوتِ هزار آمده

صحن فضا روح فزا جاذب و عشرت فضا
صانع و با نعمت بی حدّ و شمار آمده

سرکشد از شاخه به شاخه رود از گل به گل
بلبل عاشق ز پی چَه چَه یار آمده

اسب سفیدی ز پسِ قّله ی رنگین کمان
سوی فلک تاخته با بارِش و بار آمده

خیز و بیا بارِ غم از دل فکن اندر گذر
شور و طَرَب بهر تو بر عهد و قرار آمده

دشت شقایق به گلستانِ لرستان نگر
خیمه به صحرا زده با نقش و نگار آمده

کبکِ دری بال و پری را رخ صحرا کِشد
سنگ دلی بیخبرش بهر شکار آمده

مژده بده قافله و قوم سفر کرده را
بخت شِکَر گونه به میل و کامِ یار آمده

شعر و ترانه ز فتانه بشنیدی کز آن
ذوق به دستانِ نوازنده ی تار آمده

۹۷/۱۲/۱۲

بداهه ای برای تصویر و رسم امشب
رسم با مداد رنگی .
امید که بهار و سالی بهتر از سال های قبل داشته باشیم

 


ای نادیِ حَقّ مُکَلِم طور
نزدیک به دل ز دیده مستور

اکوان و مکان را همه در بر
نورت به دو عالم همه منثور

ره یافتگان را تو صف آور
فرمانبرت ای کاتب منشور

فرمان تو روشن و عیان است
بر خلقِ جهان واضح و مزبور

ابناء بشر دریغ و دردا
ذوالعین به سر زچشم دل کور

دلبسته ی دلفریب دهرند
در جیفه ی دنیا همه محصور

یارب مگذار به خود بشر را
امیدِ همه تویی ، تو منظور

دل کنده ی این منزل و خواهیم
ماُوای اَبَد قائم و معمور

یارب ز کَرَم فتانه ی زار
با حور و پری نما تو محشور

۹۷/۱۱/۱۷
فتانه - رمضانی

 


 

همرهم عیدت رسیدست و بهارانت قبول
طاعت و شب زنده داری ها و ایمانت قبول

صبح صادق نور عید بر آستانت سر زند
نغمه ی مرغان حق بر شاخه سارانت قبول

خسته از مهمانی شهر خداوند آمدی
وآن تحمل از عطش های فراوانت قبول

جسم و جان را عاری از اهوا خاکی کرده ای
ذکر و تهلیل و شبانه ختم قرآنت قبول

جان فدای صبر و حِلم و طاقت و بردباریَت
وآن خضوع و بندگی وآن برده فرمانت قبول

عهد و پیمان با خدا هر آنچه بود و آنچه رفت
کل ایًام هم وداع و هم سلامانت قبول

خاضع و لبیک گویان بهر آزمون آمدی
کسب تاَئید خداوند ز امتحاناتت قبول

عید سعید فطر مبارکباد
فتانه -رمضانی
نوشته فوق را درسال ۹۵ بر صفحه آورده بودم


https://scontent-lga3-1.xx.fbcdn.net/v/t1.0-9/52964831_1177826399058560_840675204639227904_n.jpg?_nc_cat=110&_nc_ht=scontent-lga3-1.xx&oh=a4a71a1af70fba118bf186249d1efd23&oe=5D1B360D

هان ، چه نشسته ای نگارا که بهار آمده
سوی چمن طُرفه گل و صوتِ هزار آمده

صحن فضا روح فزا جاذب و عشرت فضا
صانع و با نعمت بی حدّ و شمار آمده

سرکشد از شاخه به شاخه رود از گل به گل
بلبل عاشق ز پی چَه چَه یار آمده

اسب سفیدی ز پسِ قّله ی رنگین کمان
سوی فلک تاخته با بارِش و بار آمده

خیز و بیا بارِ غم از دل فکن اندر گذر
شور و طَرَب بهر تو بر عهد و قرار آمده

دشت شقایق به گلستانِ لرستان نگر
خیمه به صحرا زده با نقش و نگار آمده

کبکِ دری بال و پری را رخ صحرا کِشد
سنگ دلی بیخبرش بهر شکار آمده

مژده بده قافله و قوم سفر کرده را
بخت شِکَر گونه به میل و کامِ یار آمده

شعر و ترانه ز فتانه بشنیدی کز آن
ذوق به دستانِ نوازنده ی تار آمده

۹۷/۱۲/۱۲

بداهه ای برای تصویر و رسم امشب
رسم با مداد رنگی .
امید که بهار و سالی بهتر از سال های قبل داشته باشیم

 


https://scontent-lga3-1.xx.fbcdn.net/v/t1.0-9/51344610_1160088420832358_1713707786648420352_n.jpg?_nc_cat=107&_nc_ht=scontent-lga3-1.xx&oh=0a984e48670c7879ea2dd8739a975e14&oe=5D130C11

ای نادیِ حَقّ مُکَلِم طور
نزدیک به دل ز دیده مستور

اکوان و مکان را همه در بر
نورت به دو عالم همه منثور

ره یافتگان را تو صف آور
فرمانبرت ای کاتب منشور

فرمان تو روشن و عیان است
بر خلقِ جهان واضح و مزبور

ابناء بشر دریغ و دردا
ذوالعین به سر زچشم دل کور

دلبسته ی دلفریب دهرند
در جیفه ی دنیا همه محصور

یارب مگذار به خود بشر را
امیدِ همه تویی ، تو منظور

دل کنده ی این منزل و خواهیم
ماُوای اَبَد قائم و معمور

یارب ز کَرَم فتانه ی زار
با حور و پری نما تو محشور

۹۷/۱۱/۱۷
فتانه - رمضانی

 


https://scontent-lga3-1.xx.fbcdn.net/v/t1.0-9/35239704_978110025696866_5998199528564457472_n.jpg?_nc_cat=107&_nc_ht=scontent-lga3-1.xx&oh=ee6b037c663ff0bf28db4c8a38d93956&oe=5D2436E7

 

همرهم عیدت رسیدست و بهارانت قبول
طاعت و شب زنده داری ها و ایمانت قبول

صبح صادق نور عید بر آستانت سر زند
نغمه ی مرغان حق بر شاخه سارانت قبول

خسته از مهمانی شهر خداوند آمدی
وآن تحمل از عطش های فراوانت قبول

جسم و جان را عاری از اهوا خاکی کرده ای
ذکر و تهلیل و شبانه ختم قرآنت قبول

جان فدای صبر و حِلم و طاقت و بردباریَت
وآن خضوع و بندگی وآن برده فرمانت قبول

عهد و پیمان با خدا هر آنچه بود و آنچه رفت
کل ایًام هم وداع و هم سلامانت قبول

خاضع و لبیک گویان بهر آزمون آمدی
کسب تاَئید خداوند ز امتحاناتت قبول

عید سعید فطر مبارکباد
فتانه -رمضانی
نوشته فوق را درسال ۹۵ بر صفحه آورده بودم


هان ، چه نشسته ای نگارا که بهار آمده

سوی چمن طُرفه گل و صوتِ هزار آمده

صحن فضا روح فزا جاذب و عشرت فضا
صانع و با نعمت بی حدّ و شمار آمده

سرکشد از شاخه به شاخه رود از گل به گل
بلبل عاشق ز پی چَه چَه یار آمده

اسب سفیدی ز پسِ قّله ی رنگین کمان
سوی فلک تاخته با بارِش و بار آمده

خیز و بیا بارِ غم از دل فکن اندر گذر
شور و طَرَب بهر تو بر عهد و قرار آمده

دشت شقایق به گلستانِ لرستان نگر
خیمه به صحرا زده با نقش و نگار آمده

کبکِ دری بال و پری را رخ صحرا کِشد
سنگ دلی بیخبرش بهر شکار آمده

مژده بده قافله و قوم سفر کرده را
بخت شِکَر گونه به میل و کامِ یار آمده

شعر و ترانه ز فتانه بشنیدی کز آن
ذوق به دستانِ نوازنده ی تار آمده

۹۷/۱۲/۱۲

بداهه ای برای تصویر و رسم امشب
رسم با مداد رنگی .
امید که بهار و سالی بهتر از سال های قبل داشته باشیم

 


ای نادیِ حَقّ مُکَلِم طور

نزدیک به دل ز دیده مستور

اکوان و مکان را همه در بر
نورت به دو عالم همه منثور

ره یافتگان را تو صف آور
فرمانبرت ای کاتب منشور

فرمان تو روشن و عیان است
بر خلقِ جهان واضح و مزبور

ابناء بشر دریغ و دردا
ذوالعین به سر زچشم دل کور

دلبسته ی دلفریب دهرند
در جیفه ی دنیا همه محصور

یارب مگذار به خود بشر را
امیدِ همه تویی ، تو منظور

دل کنده ی این منزل و خواهیم
ماُوای اَبَد قائم و معمور

یارب ز کَرَم فتانه ی زار
با حور و پری نما تو محشور

۹۷/۱۱/۱۷
فتانه - رمضانی

 


ای که با عشق طبیعت به گَهَر می آیی

قلب پاک اشترانکوه بُوَد جای گَهَر
جلوه دارد چو ز نقش عالم آرای گَهَر

ز بلندای فلک دیر زمانیست کنار
مه و خورشید نشسته به تماشای گَهَر

چشم خورشید عجب بیند و حیران مانَد
زِ تگِ آب درخشد قزل آلای گَهَر

کاروان اشترانکوه روان در زاگرس
تحفه و بار شتر نگین زیبای گَهَر

چه خوش است لحظهِ بدرود تو با شهر دورود
وآنگهی که سر بر آری تو زِ بالای گَهَر

ای که با عشق طبیعت به گَهَر می آیی
زنهار ، تو پاکیزه نگهداری همه جای گهر .

۹۸/۱۰/۲۰ - فتانه رمضانی



غم مخور این تیره ماه سوز و سرما ، بگذرد
هر چه پیش آید ز گردون بر سرِ ما بگذرد

روزگار تلخ گر شیرین نکرد کام همه
بر زمین افتاده و بنشسته بالا ، بگذرد

گر مهیا گشت یا نه توشه بر خان همه
روزگارِ مجلس مسکین و دارا ، بگذرد

رنجِ بار زندگی گر خم نموده قامتی
از ضمیر و خاطر نادان و دانا ، بگذرد

زیب باطن را نما پاینده ظاهر رفتنیست
بی توقف این زمان بر زشت و زیبا ، بگذرد

گو تو دل آسوده کن دنیای امروز هر چه هست
بر من و تو ، یا شما و ما و آنها ، بگذرد . ۹۸/۱۰/۷
فتانه - ر
 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها